
به قلم حسين بيات روان شناس باليني
خودآگاهی چیست و چگونه میتوانیم به تصور درستی از خودمان رسید؟
اهمیت یادگیری مهارت خودآگاهی یا Self-Awareness در این است که ما به تصور درستی از خود میرسیم و در این راه با موانع خودآگاهی نیز آشنا می شویم. هم چنین برای تقویت این توانایی که یکی از مهمترین مهارت های زندگی به شمار می رود، بهتر است انواع خود را بشناسیم و در انتها ویژگی های هر کدام از این افراد را نیز بررسی کنیم.
وقتی بچه بودم دلم می خواست دنیا را عوض کنم اما بزرگتر که شدم گفتم: دنیا که بزرگ است، کشورم را تغییر می دهم.
در نوجوانی گفتم: کشور که خیلی بزرگ است، بهتر است شهرم را دگرگون سازم.
جوان که شدم گفتم: شهر خیلی بزرگ است، محله ام را تغییر دهم کافی است.
با این وجود به میانسالی که رسیدم گفتم: باید از خانواده ام شروع کنم.
قطعاً در لحظه آخر عمر خواهم دید که باید از خود شروع می کردم. اگر تغییر را از خودم آغاز کرده بودم میتوانستم خانواده ام، محله ام، شهرم، کشورم و جهان را به قدر توان تغییر دهم.
ما همیشه به دنبال پاسخ برای این پرسش هستی که من کیستم؟ این یعنی خودآگاهی ، انسان به خود آگاهی نیاز دارد.
برای یافتن پاسخ این پرسش باید از خودمان شروع کنیم، این بدین معنیست که باید خود را از تمام جنبه های مختلف بررسی کنیم و به شناخت نسبتاً کاملی از خود دست یابیم. این شناخت بی شک فراتر از آشنایی با اطلاعات شخصی و ظاهری است و باید برای پرسش به این پاسخ به درونمان رجوع کنیم.
خودآگاهی را می توان بدین شکل تعریف کرد:
«کسب شناخت و آگاهی نسبت به وجود خودمان. به طور مثال: آگاهی از نقاط ضعف و قوت، عقاید، باور و … .»
به عبارت دیگر، خودآگاهی یعنی آموختن روش های منطقی برای اعمال کنش و واکنش در موقعیت های مختلف زندگی.
چرا باید مهارت خودآگاهی را بیاموزیم ؟
انسان در طول زندگی همواره با انتخاب های متعددی روبه رو است و اولین گام برای دستیابی به یک انتخاب عاقلانه و صحیح، خودآگاهی است. ما در زندگی انتخاب های ساده یا پیچیدهای را بر میگزینیم چرا که زندگی بدون انتخاب غیر ممکن است. پس زندگی بدون خودآگاهی بی معنا است. گاهاً انسان در مقطعی از زندگی دچار تعارض، اضطراب و ترس های مبهمی می شود که منبعی ناشناخته دارد و همه این موارد از عدم خودآگاهی نشات می گیرد.
در دنیای مدرن، فرد با حجم عظیمی از اطلاعات مختلف رو به روست و تنها در صورت شناخت دقیق از شخصیت و علایق خود می تواند از بین آنها دست به انتخاب بزند. به طور قطعی عدم آگاهی ما را به جهتی می برد که در تضاد با خودمان است و چه بسا با صرف ساعت ها در این مسیر نادرست، از خود نا امید و دلزده می شویم.
حتماً پیرامونتان افرادی را دیده اید که می گویند، کاش از اول شروع کرده بودم و کاش شغل دیگری را انتخاب می کردم.
نکته ی مهم این است که انسان با کسب شناخت دقیق از هویت خود می تواند انتخاب هایی در راستای شخصیتش برگزیند. به عبارت دیگر، آگاهی اولین گام در ایجاد خودآگاهی است.
خویشتن پنداری چیست و چگونه میتوان به آن رسید؟
خویشتن پنداری یا Self-Concept زمانی شکل میگیرد که فرد به معنایی از ابعاد فیزیکی، شناختی و اجتماعی نظیر نگرش ها، باور ها و عقایدش برسد. خویشتن پنداری یک امر یاد گرفتنی است. در اولین ماه های زندگی فرد شکل گرفته و به مرور از طریق تعامل با دیگران رشد می کند. در حقیقت خویشتن پنداری، یک محصول اجتماعی است که بنیان آن را تجربه شکل می دهد.
این مسئله به مرور زمان در شخصیت فرد ثابت می شود و دیگر نمیتوان آن را تغییر داد. اگر خویشتن پنداری فردی در مقابل تغییرات به سرعت دگرگون شود، در آن صورت شخصیت وی از ثبات لازم برخوردار نیست.
بدیهی است هر فردی که نسبت به پیروزی های خود احساس خوبی دارد، به شکل گیری خویشتن پنداری مثبت در وی کمک می کند. هم چنین ناکامی ها باعث تقویت خویشتن پنداری منفی در فرد می شود. باید توجه داشت اگر تصویری که از خودمان داریم مبهم باشد نمی توانیم به قضاوت هایمان اعتماد کنیم. با این حال اگر نسبت به قضاوت هایمان ایمان داشته باشیم، به داوری و تصمیم گیری های دیگران اعتنایی نمی کنیم.
خویشتن پنداری یا تصور صحیح از خودمان به شکل گیری یک شخصیت با ثبات کمک می کند و بدین شکل می توانیم روند رو به رشد خود را در تمامی زندگی حفظ کنیم.
راه های زیادی برای خودشناسی وجود دارد اما ما این ۵ گام را به شما پیشنهاد می کنیم :
قدم اول: ویژگی های خود را روی کاغذ بیاورید!
اینکه عمده صفات شخصیتی خود را به همراه نقاط ضعف و قدرتتان روی کاغذ بیاورید یعنی نیمی از راه را رفته اید. اگر خود را به طور کامل و دقیق آنالیز کنید و موارد یاد شده را روی کاغذ بیاورید، ارتباط بین نقاط ضعف و تواناییهایتان را خواهید یافت و در همین مرحله به طور شگفت انگیزی، عمدهای از مشکلات و نقاط ضعف شما حل خواهد شد.
سعی کنید سوالات چالشی از خود بپرسید و به نوعی در شخصیت و وجود خود سیر کنید تا بتوانید بدون کم و کاست، ارزشها، هنجارها، تواناییها و استعدادها، نقاط ضعف و قدرت خود را کشف کنید. همچنین اگر میتوانید نقاط قوت و ضعف را از هم جدا کرده و برای هرکدام یک رنگ را در نظر بگیرید تا امکان تفکیک آنها آسانتر شود.
قدم دوم: به رفتارهای خود در طول روز توجه کنید!
تمام نکاتی که در مرحله قبل یادداشت کرده اید احتمالا در رفتارهای روزانه شما وجود دارند؛ بنابراین بدون اتلاف وقت سعی کنید در طول روز رفتارهای خودآگاه و ناخودآگاه خود را زیر نظر گرفته و در صورت امکان نکات برداشتی خود را یادداشت کنید. مواردی که بیشترین تکرار را در طول روز دارند مشخص کنید و درباره ارتباط آن با شخصیتتان اطلاعات کسب کنید. همچنین اگر موارد تکراری از نقاط ضعف شخصیتی هستند، در جهت برطرف آنها و اصلاحشان گام بردارید.
بنابراین تنها کاری که در این مرحله لازم است انجام دهید، مشخص کردن مواردی از مرحله ۱ است که در طول روز رفتارهایی تکراری بر مبنای آنها انجام میدهید. سپس در جهت اصلاح یا تقویت آن موارد گام بردارید و روز به روز شخصیت خود را بهتر و بیشتر بشناسید.
قدم سوم: از دیگران بپرسید!
از لحاظ روانشناختی، تصویر شخصیتی ما دارای سه جنبه است: ۱- شخصی که فکر میکنیم هستیم. ۲- شخصی که میخواهیم باشیم. ۳- شخصی که واقعا هستیم و دیگران آنرا میبینند.
مورد اول بستگی به درجه خودشناسی مان دارد و هرچه این مهارت درون ما بیشتر باشد، به این هدف نزدیکتر هستیم. مورد دوم را اهداف و آرزوهای ما مشخص میکنند. اما مورد سوم که واقعیتر از بقیه است. شخصی که واقعا هستیم همان شخصیتی است که از نگاه دیگران داریم. درواقع هرچه انسان سعی کند شخصیت خود را تغییر دهد، نا خودآگاه کارهایی انجام خواهد داد که شخصیت واقعی وی را فاش خواهد کرد.
بنابر تفاسیر ارائه شده، اگر دوست دارید تصویری واقعی از شخصیت خود داشته باشید، از افراد نزدیک خود بپرسید. از آنها درباره شخصیت خود بپرسید و بخواهید که نکات بارز مثبت و منفی شخصیت شما را شرح دهند. همچنین میتوانید از آنها درخواست کنید که برای مدت زمانی مشخص رفتارهای شما را زیر نظر گرفته و نکات بارز شخصیتتان را یادداشت کنند و بعد از مدتی، آنها را به شما تحویل دهند. این موضوع به سادگی شما را رسیدن به خودشناسی کمک میکند.
قدم چهارم: اهدافی برای خود تعیین کنید!
همانطور که در بخش قبل گفته شد، شخصی که میخواهیم باشیم از آرزوها و اهداف ما تبعیت میکند. اینکه برای خود اهداف و آرزوهایی تعیین کنید میتواند سبب خودشناسی مثبت و ارتقای اعتماد به نفستان شود. سعی کنید تمام آرزوهای دور و نزدیک خود را روی کاغذ بیاورید و برای دستیابی به آنها برنامه ریزی کنید. البته این برنامه ریزی را بر اساس شناختی که تا کنون از خود کسب کردهاید انجام دهید تا تمرینی برای افزایش خودشناسیتان باشد. البته توجه کنید که این هدف گذاری نباید به طور غیر منطقی و دور از دسترس بیان شده باشند.
قدم پنجم: یادگیری را در زمینه خودشناسی فراموش نکنید!
همانطور که یادگیری در تمام دورههای زندگی موثر عمل میکند، در تمرین خودشناسی نیز اثرات فراوانی دارد. وقتی که یادگیری مثبت را اساس کار خودشناسی قرار میدهید، نا خودآگاه ویژگیهای مثبتی که ناشی از یادگیری شماست به شخصیتتان افزوده خواهند شد. این ویژگیها هم در شکل گیری شخصیت و هم در افزایش مهارت شناختتان نسبت به خود تاثیرات فراوانی خواهند داشت.
الگو برداری از رفتارهای مثبت و فوق العادهای که ذهنمان تشخیص میدهد یک طرف قضیه و نکته برداری از اینکه چرا مغزمان آن رفتار بخصوص را به عنوان عملی خوب و جالب تلقی کرده است، طرف دیگر قضیه است. نکته برداری از الگوها و آنالیز نکات استخراج شده میتواند تاثیر فوق العادهای در افزایش این مهارت داشته باشد.
دیدگاه خود را ثبت کنید
تمایل دارید در گفتگوها شرکت کنید؟در گفتگو ها شرکت کنید.