هنر برخورد با آدم ‌های غیرمنطقی

مرکز مشاوره بیات

به قلم حسن بیات روانشناس بالینی

آیا شما کار و حرفه ‌ای دارید که لازمه آن سر و کله زدن با طیف وسیعی از ارباب رجوع و مردم است، آیا شده که هنگام انجام این کار، با آدم ‌های به کلی غیر منطقی برخورد کنید که اعصابتان را به هم می‌ریزند، آیا گاهی مجبور می ‌شوید که در میهمانی ‌ها با یک آشنا یا فامیل دیدار کنید که حرف ‌های عجیب و غریبی می ‌زند که بر پایه هیچ استدلالی نیستند، آیا شما هم جزو کسانی هستید که وقتی می ‌بینید کسی حرف ‌هایش بر پایه استدلال‌ های منطقی نیست و به طرز غیر منطقی و غیرعقلایی فکر می ‌کند و چیز های بی ‌ربط را به هم مربوط می ‌کند، اصطلاحا جوش می ‌آورید و در حالی که ذاتا آدم صبور و آرامی هستید، به یک دیگ بخار تبدیل می‌شوید.

واقعیت این است که فهم و مدیریت این قبیل از آدم ‌ها یک مهارت و هنر است که در طی سال ‌ها، برخی‌ ها به تدریج و به صورت تجربی کسب می ‌کنند. در حالی که در روانپزشکی و روانشناسی معیار های بالینی برای تشخیص اختلالات شخصیتی مثل اختلال شخصیتی مرزی، ضد اجتماعی و خودشیفتگی وجود دارد، در کمتر منبع یا دوره آموزشی به ما آموزش دیده می ‌شود که چطور می ‌توانیم در برخورد های عادی روزانه یا کاری با این افراد، از ذهن و روانمان محافظت کنیم، طوری که خدشه ‌ای به روحیه و عملکرد حرفه ‌ای ‌ما وارد نیاید.

در اینجا این آدم‌ های غیرمنطقی را به چند دسته تقسیم می کنیم که عبارت اند از :

  •  افرادی که نمی ‌شود گفتگوی منطقی با آن ها داشت، آن ها استاد پیچاندن و منحرف کردن موضوع گفتگو هستند، دست آخر هم به شما می‌گویند که خود شما مشکل دارید و توانایی ارتباطی و بحثتان پایین است.
  •  افرادی که برداشت‌ های اشتباه از حرف ‌های شما می ‌کنند.
  • افرادی که به هیچ حد و مرزی احترام نمی‌ گذارند و از راه رفتن روی اعصاب شما لذت می ‌برند.
  • افرادی که هیچگاه خودشان را جای شما نمی‌ گذارند و از زاویه دید شما به قضایا نگاه نمی ‌کنند. مثلا وقتی در مورد مشکلات کاری و مسئولیت‌ هایتان با آن ها صحبت می‌ کنید یا در مورد محدودیت ‌هایتان می‌ گویید، هیچگاه شما را درک نمی ‌کنند.
  • افرادی که به صورت زبانی یا احساسی از شما سوء ‌استفاده می ‌کنند.
  • افرادی که حقایق را دستکاری ‌شده ابراز می‌ کنند و آن هایی که دروغگو هستند.
  • افرادی که بعد از گفتگو به آن ها همیشه متوجه جنبه ‌های منفی زندگیتان ‌یا ناکامی ‌هایتان می‌ شوید و پس از اتمام صحبت با آن ها، افسرده می ‌شوید و حس بدی نسبت به خودتان پیدا می‌ کنید.

چند ترفند ساده برای مدیریت و برخورد با این افراد :

۱_ تا جایی که ممکن است، کمتر با این افراد برخورد داشته باشید : این راه حل البته پاک کردن صورت مسئله است، اما به شدت کارا است، هیچ وقت در مقابل این افراد پذیرای رنج نباشید، کاری برای خودتان بتراشید، حتی با کمی بی ‌ادبی یا بی‌اعتنایی سر صحبت را با دیگری باز کنید.

 

 

۲_ حمله زیرکانه متقابل : اگر نمی ‌توانید از شر شخص آزار دهنده راحت شوید و او بی ‌و‌قفه در حال حمله کردن به شما است، کاری کنید که حواسش پرت شود و به فکر رود. اشتباه‌‌ آمیزترین کار در مقابل این افراد این است که بخواهید با گزاره ‌های منطقی آن ها را قانع کنید، زرنگ باشید و مثلا با یاد آوری یک خاطره ناخوشایند یا موفقیت حرفه‌ ای رقیب اصلی او یا یاد آوری اینکه او می ‌خواسته چه بشود و در عمل چیزی نشده، به کلی او را گیج کنید. البته باید هنرمند باشید و این کار را با خونسردی و در لفافه انجام بدهید، طوری که حتی خود شخص فکر کند، شما به صورت تصادفی موضوع را پیش کشیده ‌اید و منظوری نداشته ‌اید.

 

 

۳_ بعضی از آدم ‌ها ذاتا بدذات نیستند، اما سیستم فکریشان ‌قابل اصلاح نیست : پس هنگام گفتگو با آن ها می ‌توانید بحث را از یک روال منطقی به یک روال احساسی تبدیل کنید، مثلا وقتی نمی ‌توانید به کارمند زیر دست خودتان بفهمانید که از یک کار پرهیز کند و او حاضر به قبول اشتباه نیست، بگویید که او چقدر آدم پاک ‌نیتی است و اگر کاری که شما می‌ خواهید، انجام ندهد، رقبای کاری او به سرعت پیشی خواهند گرفت و آخر کار او و خانواده ‌اش متضرر خواهند شد. در اینجا به جای اینکه به صورت مستقیم اشتباه بودن کار و یا تضاد آن با یک قانون مسلم کاری، به کارمند زیر دست گوشزد شود، به ملایمت عواقب کارش به او نشان داده می ‌شود. مهم نیست که او منطق شما را قبول نمی‌ کند، مهم این است که شما به هدف خودتان رسیده ‌اید.

 

 

۴_ زیاد و با حرارت صحبت نکنید : انرژی بیخود مصرف نکنید. کم و گزیده سخن بگویید. این کار ضمن اینکه باعث می‌ شود انرژی شما حفظ شود، باعث می ‌شود به شدت برای فرد غیر منطقی، جذابیت کمتری پیدا کنید و دیگر هدف و سیبل او نباشید.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *