به قلم حسين بيات روان شناس بالينی
بچههایی که در آغوش مادر محبت لازم را تجربه نمیکنند و محبت را از دیگران میگیرند معمولا بین ۸ تا ۹ ماهگی دچار مشکلاتی میشوند و در دو سالگی در خواب آنها نیز بروز پیدا خواهد کرد. وقتی انسانها در محیط آرام ، آرامش را تجربه کنند از رشد بیشتری پیدا خواهند کرد.
آرامش و فقدان آرامش بر کودکان تاثیر میگذارد که این خود نگاههای مختلفی را در پی دارد از جمله آن باهم بودن و صمیمیت، نگاه به تضادها، موضوعات جنسی و ارتباط در حوزه خواستهها و نیازهاست. براساس تحقیقات انجام شده ۵۰درصد از افرادی که از این آغوش بهرهمند بودن از سیستم امنیتی بالایی برخوردارند. حدود ۲۰ درصد از آنها اضطرابی ، ۲۵ درصد اجتماعی و ۳ تا ۵ درصد آنها مقوله بهم ریختهای دارند که از ترکیب این دو بهوجود میآید.
در نگاه اول سه عنصر حساس بودن، در دست بودن و پاسخگو بودن را مطرح میکنیم به میزانی که این عناصر به صورت منسجم در ارتباط با مادر و فرزند وجود داشته باشد، سبک ایجاد شده از ایمنی لازم برخوردار خواهد بود.در حالی که از فقدان این انسجام، اضطرابها افزایش پیدا خواهد کرد.
همزبانی احساس و هیجان نیاز به آمادگی بیشتر بچه ها دارد. از استراق هیجانی به مرحله متالایزین و مترس میرسند که تعامل مادر و فرزند در این مرحله از اهمیت بالایی برخوردار است. بچهها در مرحله اول رشد استراقهای هیجانی و شناختی را تجربه میکنند. به این معنی که تکمنظری و استراق هیجانی از اهمیت بالایی برخوردار است.در نگاه لاپان در مرحله اول کودک از منظر سمبولیک معنا پیدا میکند.منظور از بعد سمبولیک این است که فرزند در زبان زاییده و معنا پیدا خواهد کرد.موجودیت فرزند با ماهیت زبان آمیخته است.منظور از زبان صرفا به جنبههای صوری زبان برنمیگردد.
آغوش مادر از نظر امنیت از اهمیت بالایی برخوردار است. ما به میزانی که بتوانیم تجربه روایتمحور کودک را به تجربه قانونمحور و تجربه برخواسته از لحظه حال تبدیل کنیم در کودک امنیت درونی بالاتری ایجاد خواهد شد. به عبارت دیگر همه چیز از رابطه آغاز میشود.فرزندان به واسطه آغوش مادر میتوانند فضای دیگری را تجربه کنند.اگر مادر اضطراب را در خود داشته باشد کودک به واسطه بودن در آغوش مادر این حس را دریافت میکنند.