سرماخوردگی روانی چیست؟
در واقع سرما خوردگی روانی یا افسردگی، یک اختلال روانی است که در فرد به وجود میآید و آن فرد را گوشه گیر و منزوی میکند. عوامل بسیاری در این امر نقش دارند که به رفتار، عملکرد، روحیه و احساس آن شخص تاثیرگذار است. افرادی که افسرده هستند معمولا دچار تغییراتی مانند: کم اشتهایی، بی خوابی، گوشه گیری میشوند و اغلب خودشان را تنها فرض میکنند. افسردگی یکی از بیماریهای روانی است که راههای درمان متفاوتی دارد ولی درمان افسردگی با نوروفیدبک یکی از برترین و به روزترین روشهای درمان است.
سرماخوردگی روانی از دید روانشناس بالينی حسین بیات
افسردگی سیاههای است که روان انسان را ضعیف و شادمانی را از او میگیرد . زمانی که فردی به افسردگی دچار میشود، روابط او با اطرافیان کاهش پیدا میکند و گوشه گیر میشود و این موارد باعث تشدید افسردگی میشود و فرد احساس ضعف و گناه میکند.
مارتین سلیگمن، افسردگی را به عنوان سرما خوردگی روانی میشناسد و علت آن به خاطر شیوع فراوان این اختلال روانی است. در حدود ۱۲ درصد مردم، در دورانی از زندگی خود به افسردگی شدیدی که نیاز به درمان داشته باشد مبتلا میشوند و تقریبا تمامی انسانها در دورانی خاص به ویژه در جوانی به درجههای خفیفی از حالات افسردگی دچار میشوند. در مواردی ظرف 3 تا 6 ماه به صورت خود به خود درمان میشود ولی به این معنی نیست که نباید در پی درمان افسردگی خود باشیم.
افسردگی چیست ؟
افسردگی نوعی غم و اندوه و کاهش بیش از حد سطح خوش حالی به خاطر موضوعی است که اهمیتی ندارد؛ همهی افراد گاهی خوشحال و گاهی ناراحت میشوند ولی این تغییرات خلقی به اندازهای شدید نیست که فرد را دچار افسردگی کند. اگر مشکلات و علائم افسردگی شدت یافتند هر چه زودتر شناسایی و بررسی شوند بهتر و راحتتر میتوان با آن مبارزه کرد. هرگز نباید از این که احساسهای افسردگی در شما وجود دارد خود را سرزنش کنید یا دیگران این کار را کنند زیرا باعث تشدید افسردگی میشود. افسردگی یک اختلال عمدی نیست که فرد با دست خود ایجاد کرده باشد بلکه عارضهی روانی ناشی از فشارهای روانی است که طی دوران دراز مدت عمر در ساختار روانی انسان ایجاد شده و به دنبال حادثهای ناراحت کننده ظاهر میشود.
فرد افسرده احساس پوچی میکند و زندگانی را بیهدف میداند. هر تفریح و سرگرمی برایش تکراری میباشد و احساس فشار روانی میکند و خیلی کم حرف میزند و گوشه گیر است و از درس و کار کناره میگیرد. فعالیتهای اجتماعی وی کمتر میشود ممکن است احساس گناه و تقصیر کند فرد افسرده دچار تغییرات میزان خواب و اشتها میشوند و خود را تنها میدانند و ممکن است به فکر خودکشی بیفتند.
چنین افرادی خیلی گریه میکنند و احساس خستگی و ناتوانی دارند . رمق انجام دادن هیچ کاری را ندارند و بسیار بدبین شده و تصور میکند اوضاع موجود به هیچ وجه بهتر نخواهد شد و کاملا ناامید است. و فکر میکند که فردی بی فایده است. قدرت تمرکز حواس و تصمیم گیری او کاهش پیدا می کند. البته تمام این علائم در یک زمان وجود ندارد و معمولا به تدریج تعداد و شدت علایم بیشتر میشود و فرد را کاملا درمانده میسازد.