به قلم حسن بیات روانشناس بالینی
تصور کنید مادر یا پدری هستید که فرزند کوچکی دارید، شاید هم واقعا کودکی دارید که در این صورت خدا حفظش کند. حالا تصور کنید وارد اتاق کودک دلبندتان شده اید و دیواری که تازه رنگ شده است را غرق در تصاویر باب اسفنجی، پنگول و سایر شخصیت های کارتونی می بینید و مجرم کوچک را می بینید که این کار را به گردن دوستان خیالی یا شخصی دیگر می اندازد. بله واقعیت دارد، کودکان دروغ می گویند اما دروغگویی در کودکان فعلی خبیثانه و از روی برنامه ریزی های شیطانی نیست و واکنش های شما به عنوان والدین نقش مهمی در ترک یا ادامه دروغگویی کودکتان دارد.
دروغگویی در کودکان نو پا و پیش دبستانی :
بچه ها در این سن و سال داستان می سازند، بدون اینکه بدانند داستان ها و تخیلات شان غیرواقعی است. مثلا کودکی چهار پنج ساله تمام قبض های تلفن و گاز را کف خانه پخش و پلا کرده و وقتی علت را جویا می شوید خیلی ساده می گوید کار خواهر یا برادرش است، این در حالی است که خواهر یا برادر کوچک ترش تنها دو ماه دارد. چرا کودکان دروغ میگویند؟ علت دروغگویی در کودکان چیست ؟ در واقع بچه های خیلی کوچک دروغ نمی گویند. برای دروغ گفتن، فرد دروغگو می داند که فرقی میان واقعیت و شکل تحریف شده آن وجود دارد و این توانایی در تشخیص از ۴ سالگی به بعد شکل میگیرد. بعدها در سال های پیش دبستانی قدرت تخیل کودکان رشد می کند. این رشد با ساختن قصه های (من درآوردی) توسعه می یابد. در این مقطع سنی کودکان از خود داستان می سازند، شخصیت های داستانی و کارتونی مورد علاقه خود را با واقعیت در هم می آمیزند و قصه می سازند. اما کودکان بزرگ تر در مقطع سنی قبل از پیش دبستانی معمولا برای کسب منفعتی خاص یا فرار از عواقبی چون تنبیه دروغ می گویند. باید بدانید که همه اینها طبیعی و بخشی از فرایند رشد است.
نوجوانی و سالهای قبل از آن :
این سنین مقاطع حساسی از زندگی هر فرد هستند. در این سن و سال اختیارات و توانایی افراد خیلی بیشتر از دوران کودکی است و نظارت بر رفتار به ویژه در بخش هایی که والدین و بزرگ ترها حضور ندارند، کمی دشوارتر است. مثلا تأخیر نوجوانی که خودش با وسایل نقلیه عمومی از مدرسه به منزل باز می گردد و دروغگویی درباره این تأخیر، خرج کردن غیر عادی پول توجیبی و… مسائلی است که نوجوانان در موردشان دروغ می گویند. دروغگویی نوجوانان بیشتر در حوزه روابط اجتماعی و زندگی بیرون از خانه شکل می گیرد. علاقه به تجربه حس استقلال و تنهایی از اصلی ترین عوامل دروغگویی نوجوانان است. آن ها دوست دارند خود را مستقل از والدین نشان بدهند و فکر می کنند در سنی هستند که لزومی به اجازه گرفتن از سایرین ندارند، چون به زعم خودشان عقل کافی و توانایی وافی برای گذراندن امور خود دارند. نوجوان دوست دارد تصمیمگیری کند. احترام به حریم خصوصی نوجوانان و ارزشمند شمردن نظرات و تصمیمات آن ها کمک زیادی به ترک دروغگویی می کند. وقتی شما همیشه نوجوان خود را گناهکار بدانید، به او مشکوک باشید و حرف هایش را باور نکنید، انگیزه ای برای تغییر و خوب بودن در اختیارش نمی گذارید. حتی اگر به شما راست هم بگوید، دفعه بعد این کار را نخواهد کرد، چون می بیند که راست گویی او اهمیتی ندارد و در هر صورت مقصر شناخته می شود.
در سال های پایانی نوجوانی درک متقابل والدین و فرزندان بیشتر می شود. به عنوان پدر و مادر از برخورد با چالش های رفتاری این سن نهراسید. حتی اگر بهترین شرایط خانوادگی نیز در خانه حکم فرما باشد، در این سنین برخورد و اصطکاک میان فرزندان و والدین پیش می آید. تفاوت نسلی و شرایط مختلف فرهنگی و اجتماعی زمان و… همیشه وجود دارد و از این اختلاف نظر ها گریزی نیست. از مشکلات فرار نکنید. با چالش ها رو به رو شوید و ضمن حفظ خونسردی، در تعاملی سازنده مسائل را با کمک نوجوان خود حل کنید.
حتی اگر نوجوان شما در مورد مسئله مهمی دروغ گفت (برداشتن پول از کیف یا جیب شما و انکار آن)، جا نخورید. بدانید تنها فرزند شما نیست که اشتباه میکند. در این سنین حساس همه اشتباهاتی دارند و حذف این اشتباهات به خونسردی و آگاهی والدین بستگی دارد. در مثال عنوان شده، ریشهیابی دروغ مهم تر از پرداختن به مسئلهی دروغگویی است.