به قلم حسن بیات روانشناس بالینی
گاهی اوقات، دردی که حرف ها و واژهها به ما تحمیل می کنند خیلی بیشتر از درد های جسمانی و فیزیکی است. مثلا وقتی در کودکیمان برادران و خواهران یا همسن و سالانمان در مدرسه و… آزارمان می دادند یا ما را در بازی هایشان راه نمی دادند و بهطور کلی به نوعی نادیده گرفته می شدیم، والدین و بزرگ ترها دلداریمان می دادند و می گفتند: «عیب نداره… ! بزرگ می شی یادت میره!» اما موضوع از این قرار است که فراموش کردن احساسات منفی ناشی از چنین رفتارها و درد هایی بسیار سخت است و تا بزرگسالی ما را همراهی می کند. درد های اجتماعی واقعی اند
درد های اجتماعی و جسمانی ریشه های عصبی مشترک دارند :
به نظر می رسد که درد های اجتماعی و جسمانی با هم تفاوت چندانی ندارند. دانشمندان در پژوهشی، مغز انسان ها در هنگام بازی سایبربال یا توپ بازی مجازی را از طریق ام.آر.آی (MRI) بررسی کردند و دریافتند که واکنش های مغز در هنگام طرد شدن در دنیای مجازی در همان بخش هایی به وقوع می پیوندد که احساس کنار گذاشته شدن از یک جمع واقعی در مغز ایجاد می کند.به عبارت دیگر، هرچند که به نظر می رسد اثرات شبکه های اجتماعی بر مغز متفاوت از اثرات احساسات واقعی در دنیای حقیقی است اما با نگاهی دقیق به این موضوع می توان فهمید که چنین نیست. به عبارت دیگر، مغز ما دربرابر محرک ها و فشار های دنیای مجازی و حقیقی، واکنش های یکسانی دارد
درد ناشی از دل شکستگی، قابلاندازهگیری است :
همان طور که پیش تر هم گفته شد، درد های اجتماعی و احساسی واقعی هستند و روی جسم، اثراتی محسوس و قابل اندازه گیری دارند. مثلا در پژوهش های انجام شده، میزان دل شکستگی افراد هم قابل اندازه گیری است. در پژوهشی علمی، واکنش های مغزی افراد ازطریق اف. ام. آر. آی (FMRI) در دو حالت بررسی شد. اف. ام. آر. آی فعالیت های مغزی را با شناسایی تغییرات مرتبط با گردش خون می سنجد.در حالت نخست، دردی جسمانی به افراد تحمیل شد و با تحریک حرارتی مغز (thermal stimulations)، احساس درد به افراد القا شد. در حالت دوم پژوهش، دردی احساسی و اجتماعی به افراد حاضر در تحقیق منتقل شد، به این صورت که تصاویری از افرادی به آن ها نشان داده شد که به تازگی از زندگیشان حذف شده بودند (مثلا عشق یا نامزد یا دوست سابقشان که دیگر با آن ها در ارتباط نبود). در هر دو حالت از پژوهش، بخش های مشترکی از مغز، به درد واکنش نشان می داد یعنی بخش اینسولار و قشر حسی_تنی اولیه مغز. درنتیجه، بار دیگر ثابت شد که دردهای اجتماعی و احساسی می توانند اثراتی مشابه درد های جسمانی روی ما داشته باشند.
مسکن ها به کاهش درد های اجتماعی کمک می کنند :
اثرات درد های اجتماعی و جسمانی در ما مشابه است. پس می توانیم با راهکار هایی مشابه برای رفع هر دو استفاده کنیم. پژوهشگران بعد از انجام بازی سایبربال، از برخی از افراد به طور تصادفی خواستند که دارونما مصرف کنند و از برخی هم درخواست کردند استامینوفن (تیلنول) بخورند. نتایج نشان داد درد های اجتماعی و احساسی کسانی که استامینوفن مصرف کرده بودند، بهطرز قابل توجهی کاهش پیدا کرده بود. البته این بهمعنای مجاز شدن مصرف استامینوفن برای رفع درد های مذکور نیست، زیرا این دارو، علاوه بر این اثر مثبت، اثراتی منفی هم روی واکنش های احساسی به مسائل اجتماعی دارد. مثلا مصرف آن می تواند موجب کاهش حس هم دردی دربرابر درد های دیگران شود.
کسانی که تازه عاشق می شوند توان تسکین درد ها را دارند :
به جای مصرف مسکن ها می توان برای آرام شدن نزد عزیزان رفت. برای اینکه چنین ایده ای آزمایش شود، پژوهشگران سه حالت را بررسی و آزمایش کردند. آن ها با تحریک گرمایی مغز افراد، واکنش هایشان را در سه حالت بررسی کردند در حالت نخست، به افراد، تصویری از عشقشان نشان داده می شد در حالت دوم، تصویر شخصی که به عشقشان شباهت داشت به آن ها نشان داده می شد، در حالت سوم، فعالیتی کلامی درنظر گرفته شده بود تا حواس آن ها را از دردی که محرک گرمایی ایجاد می کرد، کاملا پرت کند. در حالت نخست و سوم، میزان درد در افراد کاهش پیدا میکرد. البته فقط در فعالیت نخست بود که مغز واکنشی یکپارچه دربرابر احساس دریافت پاداش داشت. به عبارت دیگر، افراد احساس می کردند که نتیجه تحمل درد با یک پاداش (که همان دیدن تصویر عشقشان بود) همراه شده است. افرادی که در این پروژه تحقیقاتی حضور داشتند، در ماه عسل یا ۹ ماه نخست رابطه خویش به سر می بردند.
نتایج این پژوهش می تواند توضیحی بر میل افراد به روابط نه چندان جدی بعد از شکست های عاطفی باشد. درواقع، بعد از شکست عاطفی، افراد تمایل دارند که وارد رابطه عاطفی موقت و نه چندان جدی شوند. علت این است که میخواهند به نوعی درد های خود را با رابطه ای جدید التیام ببخشند. البته این کار اشتباهی است زیرا هر رابط عاطفی موفق نیازمند عشق و تعهدی عمیق است که با این روش به دست نخواهد آمد.